نگاهي به تاريخچهء نوروز
عبدالهادی مهمند عبدالهادی مهمند

نوروز را بشما وخانوادۀ تان صمیمانه تبریک گفته .امیدوارم  خوشی وصمیمیت آغازگر سال نو تان باشد وما همه با

مردم خود سال خوبی در پیش داشته باشیم ؛  گرچه مردم ما سال دیگری را  زیر استبداد  زر و زور  تفنگ وفتوا سپری کردند  که آرزومندیم سال پیشرو  آغاز شکستن تفنگ  و فقر فتوا باشد .   گرچه درسال پار مانند سالهای گذشته حاکمیت دین فروشان،  متحدین  و حامیان شان با خدعۀ و نیرنگ  دروغ و تزویر بر زنده گی اکثریت قاطع مردم ما سنگینی میکرد  و دهان مرگهای نابهنگام و غیر طبیعی را  بازتر نگهداشته بودند  که آ رزومندیم سال آینده  آغاز خشکیدن ریشه های دروغ  و ریا  باشد .  گرچه در سال گذشته تعصب تنوره میکشید ، چشمان عدالت همچنان بسته بود  و باطل حق را شلاق میزد  و هزاران کدر تحصیلکرده ومسلکی در انتظار کار  وخدمت به مردم و وطن  بیکار ماندند  که آرزو میداریم در سال نو شعله های کین وتعصب فرو نشیند  و حق از تازیانه باطل رهایی یابد  .  گرچه در سال گذشته به برکت دموکراسی«!» کشور ما نه تنها جای خود را  در بالای جدول تولیدکننده گان مواد مخدره حفظ کرده بلکه ریکارد تازه یی بجا گذاشت و سال دوام استبداد ،اوج فساد  وکامگاری جنگ سالاربود  ، که آرزومندیم سال آینده مژدۀ  زوال استبداد  و جنگ سالاری  را همراه داشته باشد .  گرچه سال پار همه خبرها از ساختمان پایگاه های نظامی ،بلند منزل های شخصی وغصب زمین ها و دارایی مردم بود  که آرزومندیم سال آینده آغازی باشد برای اعمار مکاتب ،شفاخانه ها،سرکها ،پلها،پارکها و دیگر تأسیسات عامه  . گرچه سال گذشته ما نند سالهای قبل برای عامه مردم سال ناهنجاریها،فقر ، مریضی ،مصیبت وبیچاره گی  وصدها و هزارها واهمه های زمینی بود  که آرزومندیم سال آینده چنان نباشد  . گرچه  میگویند که   اگر این مکتب و این ... باشد حال طفلان خراب می بینم    که آرزو میداریم نوروز  آغازین روز سال را باصدها وهزاران امیدهای انسانی جشن بگیریم .       

 

با صحت وسلامت باشید

 

خاطره : اين پيام تبريکي را در نوروزسال پار دوستي برايم فرستاده بود،که با خوانش آن انسان تا عمق استخوان رنج برده و در مي يابد که واقعاً چه درد جانکاهي مردم زحمتکش سرزمين ما را نا آرام نگهداشته است .از آنجايي که سوگمندانه وضع سياسي،اجتماعي کشور ما در سالي که ما در آخرين روزهايش قرار داريم با محتوی اين پيام همگون بوده نه تنها تغييری در زنده گي مردم ما رونما نگرديده است،بلکه بسياری از موارد اين پيام شدت بيشتريافته است،از همينرو خواستم تا صدای خود را با اين پيام همنوا ساخته و دوستان خود را نيز از محتوی آن آگاه سازم وآنرا به دست نشر سپارم. آرزومندم که سال پيشرو عاری از همه رنج ها و مصيبت هايي باشد که مردم ما امسال با آن دست و پنجه نرم کردند.

                                                                                       ارادتمند تان مهمند

 

 

 

 

 

بو ی بارا ن ، بو ی سبزه ،  بو ی خا ک
شا خه‌ها ی
شسته، باران خورده ، پا ک
درآستانه بهار شادي آفرين ، وجد و غرور - شادي و سرور و آنچــــه باياي زندگيست ، براي شما و همه كساني كه دوستشان ميداريد آرزو ميكنم . نوروزتان پيـــــــــــــــروز.
نظامى مى گويد: به نوروز جمشيد و جشن سده  كه نوگشتى آيين آتشكده...
اين سنت فرخنده و شادى افزا را پاس مى داريم و به ياد ا جدا دمان برگزارى باشكوه آن را در رسالت خويش مى بينيم و نسل جوان را مسئول حفظ اينگونه سنت ها... كه چنين باد.
ز      کوي     يار     مي‌آيد     نـسيم     باد     نوروزي
از   اين   باد   ار   مدد   خواهي  چراغ  دل  برافروزي

 
ز
  جا م  گل  د گر  بلبل  چنا ن مست  مي  لعل  ا سـت
کـه   زد   بر   چرخ
   فيروزه   صـفير   تـخـت   فيروزي
 
بـه   صـحرا   رو   کـه   از  دامن  غبار  غم
  بيفـشاني
بـه   گـلزار   آي   کز   بلبـل   غزل   گفـتـن
   بياموزي
(حافظ)
نوروز و آيينهاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله و پرپيچ و خم را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ (آريانا) است. آيينهاي برگزاري اين جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل عامل وحدت فرهنگي ساكنان اين سرزمين به شمار ميرود كه آن را در هر گوشه يي از جهان كه باشند، يكسان برگزار ميكنند و بزرگ ميدارند و به همين جهت است كه ا نديشمندان «نوروز» را مظهر پايدار هويت خوانده ا ند كه مورخان در قوه محركه اش ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآييهاي فراوان آن را درك كرده اند.  نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه دراين فلات خود يا نياكانشان به دنيا آمده اند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري ما را تشكيل داده بودند.   نوروز همچنان روز ملي همه مردمي است كه از كوههاي پامير و بدخشان تا انتهاي كوههاي   سوريه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خليج فارس سكونت دارند.    نوروز، هد فهاي آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است.   در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد، شاه ا فسانه اي و درپاره اي ديگر به کيومرث نسبت دا ده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دا نسته اند.    به نوشته برخي از مورخين بر پايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود در جنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرار گرفت و آن روز را «نوروز» ، روز صفا، پاك شدن زمين از بدي‌ها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در اين روز آيين ويژه‌اي برگز ار شود- آييني كه هنوز ادامه دا رد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي و اجتماعي مصون مانده است.    لازم است بدانيم كه مهاجرت آ ريا ‌ييها به صورت سه دسته مادها، پارس‌ها، پارت‌ها به سرزمين مادر قرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از  گروهي كه به ا روپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرين‌ها مي‌خوانند.    ترويج آموزش‌هاي زرتشت- تنها پيامبري كه از ميان آرين‌ها برخاسته- به نوروز جنبه معنوي‌تري بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفي مي‌كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي مي‌دانست كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمني‌ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است.   كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري آريانا كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستين حكمران بود كه به نوروز جنبه رسمي داد و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست - از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن ،كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان جشن ملي را سال 538 قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد به تصرف آنهادرآمده بود.   در دوران هخامنشيان، يازده روز ا ول فروردين (فرورتيشن/ Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روزسال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمين‌هاي ديگر را مي‌پذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش  کارهاي سال كهنه و برنامه‌هاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان مي‌كرد كه نصب‌العين قرار گيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت مي‌شد. شاه سپس پيشكش‌ها را دريافت مي‌كرد. آنگاه مراسم رژه برگزار مي‌شد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش مي‌گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي مي‌شدند.     نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان ميرفتند و اداي احترام ميكردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان آنهاهمواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ديدني آغاز مي شد. پيش از  ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال هر فرد از خدا ميخواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از 25 قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است
گل در برو مي در كف و معشوقه بكام است
سلطان جهانم بچنين
روز غلام است
در مذهب ما باده حلالست و ليكن

بي‌روي تو اي سرو گل‌اندام حرام
است
حافظ

 امروز، نوروز جشن اصلی بسياری از مردم آسيايي است. کشورهايی که حتا هيچگاه تحت سلطه سيا سی آريايي هانبوده اند، آنرا به عنوان يکی از جشنهای اصلی خود محسوب می کنند. هرکدام از مليتهای مختلف، مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه اين جشن را «نوروز» می نامند و آمدن آن را مقارن با حلول بهار حساب می کنند.
تنها نخورم بادة صهبا كه حرام ا ست
و آن عيش كه بي‌دوست حلالست كدام
ا ست
هر شب كه تو چون شمع درآئي شو دم روز

صبحي كه نبينم رخ زيباي تو شام
است
عمّاد

در افغانستان، نوروز همچنين آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه( حمل) محاسبه می شود. استفاده از سال خورشيدی از دوران هخامنشيان معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندين بار در دورانهای مختلف تغيير کرده است. در دوران ساسانی به دليل رعايت نکردن اصول کبيسه، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه مانند ميانه تابستان جشن گرفته شد. اين مشکل گاهشماری بوسيله ستاره شناس بزرگ، عمر خيام، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاريخ، تقويم «جلالی» به عنوان تقويم خورشيدی انتخاب شد، هرچند که رسمی شدن آن به عنوان تقويم کشور، تا قرن چهاردهم خورشيدی (آغاز همين قرن ما) به طول  ا نجاميد. يکی از مسايل مهم، رعايت کردن کبيسه صد و بيست ساله ايست که بوسيله عمر خيام توصيه شد. نام ماههای تقويم خورشيدی بارها تغيير کرده. در دوران هخامنشی، نامهايی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد.
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربا ر  بهاری تهی از زاغ و زغن
شد
از ابر کرم خطه  باغ  رشگ ختن  شد

دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن
شد
تقسيم و تنظيم زمان از نيازهاي بنيادي فرهنگ و تمدن انساني است. تقويم هاي همه ملت هاي جهان برپايه اين نياز پديد آمدند و عناصر تكرار شونده در طبيعت مبناي سنجش و شمارش زمان قرار گرفتند: و زمان هاي مقدس نقطه هاي آغاز و تكرار شدند تا زندگي و جامعه انساني به نظم كشيده شود. در سرزمين هاي گسترده اي از مرزهاي چين تا آسياي غربي كه حوزه بزرگ فرهنگي است و براي بيش از نيم ميليارد از مردم جهان، اين زمان مقدس آغازين، نوروز است. كه با نوزايي طبيعت نيز همزماني دارد. گفتني است در همه مناطقي از جهان كه سبب شرايط طبيعي و اقليمي فصل هاي سال جلوه ها و مشخصه هاي آشكار و متمايزي دارند، تغيير فصل و به ويژه آغاز بهار و بيداري طبيعت آدب و رسم هايي به همراه دارد، و اين از جهاني هاي فرهنگ انساني است. اما انطباق نظام سنجش  زمان با اين خصلت جهاني، يعني انطباق جشن بهار با تقويم ملي و رسمي ، ويژگي بارز جشن آغاز سال در كشورهاي حوزه نوروز است. اين خصوصيت برجسته و نمايان نوروز، آن را از همه جشن هاي نو سال متمايز مي كند و موجب مي شود كه مردم نوروز را نه در تالارهاي دربسته، كه در آغوش طبيعت جشن بگيرند و سرآغاز سال را با تجديد خاطره اي از پيوند ديرينه انسان و طبيعت همراه كنند.
ا ز خو ن جوا نان و طن لا له د ميد ه
از ماتم سرو قد شا ن سر و خميده

در سايه گل، بلبل ازين غصه خزيده

گل نيز
چو من در غمشان جامه دريده
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال همه دشت های بلخ ودیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله می سوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می رود. در اولین روز عید نوروز علم علی(ک) با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته می شود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز رسما\" آغاز می شود و تا چهل شبانه روز ادامه می یابد .مردم این سرزمین بر این باورند که اگر بر افراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز  و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.

نوروز در ترکیه عثمانیان یا مردم ترکیه امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن می گرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که نوروزیه نامیده می شد جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه می شده است که شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی دانسته‌اند. قابل ذکر است نوروز تا نخستین سال های  جمهوریت در میان ترکان پایدار ماند و سپس رفته رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و فقط در پاره ای از مناطق شمال رسم وآیین نوروز موجودیت خود را حفظ کرده است.
بيا وفا کنيم، زنو بنا کنيم
جهان تازه اي ، زاعتبار سبز

نه اشک و حسرتي، نه کين و نفرتي

فضاي
هردلي ، پُراز بهارسبز . March 13th, 2006



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي